به گزارش خبرنگار بینالملل ایبنا و به نقل از گاردین، اجلاس بریکس در برزیل در هفته گذشته نشان داد که این ائتلاف نسبتاً آزاد قدرتهای نوظهور، در حال تبدیل شدن به مجموعهای پیچیدهتر و شاید تأثیرگذارتر است. برای بریکس، وزن و بزرگی اهمیت دارد. این گروه اکنون ۱۱ عضو دارد – از جمله اندونزی که امسال به آن پیوسته است – و نیمی از جمعیت جهان و ۴۰ درصد اقتصاد جهانی را در بر میگیرد، رقمی که ۲۰ تریلیون دلار از گروه هفت (G۷) پیشی گرفته است.
با این حال، بزرگی بریکس تناقضهای درونیاش را پنهان میکند. درخواست این گروه برای نهادهای جهانی فراگیرتر، خوشایند به نظر میرسد، اما در درون خود، اکثریتی از رژیمهای خودکامه را جای داده است. بریکس بهدرستی تأکید میکند که باید حقوق بینالملل در منازعات خاورمیانه رعایت شود، اما از موضع اخلاقی خود پایین میآید وقتی حملات اوکراین به زیرساختهای روسیه را محکوم میکند، در حالی که در قبال حملات بیوقفه مسکو به غیرنظامیان سکوت اختیار میکند.
واژه اختصاری «بریک» – شامل برزیل، روسیه، هند و چین (آفریقای جنوبی تا سال ۲۰۱۰ به آن ملحق نشد) – در ابتدا یک ایده در وال استریت بود که روی ظهور قدرتهایی که غرب را به چالش میکشند، شرط میبست. اما آنچه بریکس امروز را تعریف میکند، جاهطلبی ظریفتر و استراتژیکتری است: آنها تلاش میکنند خود را از جاذبه واشنگتن جدا کنند و در عین حال با هم همکاری کنند تا یک پایگاه صنعتی مشترک در حوزه فناوریهای پیشرفته بسازند.
بریکس در برخی موارد مسیر درستی را پیش گرفته است. نهادهای مالی جهانی همچون صندوق بینالمللی پول نیازمند اصلاح هستند؛ دنیای ثروتمند در عمل به وعدههای تأمین مالی مقابله با تغییرات اقلیمی کوتاهی کرده است. واکنش قابل درک بریکس در برابر این بیعملی، ایجاد بانک توسعه خود برای ترویج نوعی صنعتیسازی سبز است.
توافق پیش از اجلاس بر سر موضع مشترک بریکس در تأمین مالی اقدامات اقلیمی، گامی کمککننده خواهد بود. رشد سریع انرژیهای تجدیدپذیر باعث شده که سوختهای فسیلی اکنون کمتر از نیمی از تولید برق در کل این بلوک را تشکیل دهند. با توجه به وضعیت اضطراری اقلیمی، چنین پیشرفتی قابل استقبال است. کشورهای عضو بریکس اکنون پیشرو در فناوریهای سبز هستند و بازارهای مصرفی بزرگی دارند – ترکیبی که هم ابزار و هم مقیاس لازم برای پیشبرد رشد صنعتی را فراهم میکند.
نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم بر سه ستون استوار بود: سلطه ایالات متحده، هیدروکربنها و تجارت آزاد. امروز هر سه در حال ترک برداشتن هستند، عمدتاً به دلیل خود آمریکا. بسیاری از کشورهای بریکس چیزی از حمایت از نفت عایدشان نمیشود، در حالی که بزرگترین تولیدکننده نفت جهان، ایالات متحده است. تهدید دونالد ترامپ برای وضع تعرفههای بالاتر علیه اعضای بریکس نشانگر چرخش آمریکا علیه تجارت جهانی است. وقتی ترامپ برزیل را به دلیل سیاستهای داخلیاش هدف تعرفه قرار میدهد، دیپلماسی اقتصادی را به خصومت شخصی تبدیل میکند – و نشان میدهد نظم مبتنی بر قوانین در حال فروپاشی است.
این لحظه هم چالش و هم فرصت را در خود دارد. وقتی شرکتهای چینی در غرب با تعرفه روبهرو میشوند، به بریکس روی میآورند. امارات متحده عربی از این موقعیت بهره میبرد – و تولید محلی و انتقال فناوری از پکن را به دست میآورد، امری که غرب اجازه نمیدهد. چشمانداز بریکس برای رشد هوشمند و پاک، خلأهای نظم جهانی را پر میکند. اما این گروه متحد نیست: پتانسیل سبز روسیه زیر سایه سیاستهای نفت و گازش دفن شده است. عربستان سعودی در حال نوسان است – همزمان با بریکس معاشرت میکند، اما همچنان به آمریکا وابسته است و توافقهایش در حالت تعلیق قرار دارد. بیشتر کشورهای عضو گروه، نگران هستند که چین قدرتمند بتواند بر بقیه سایه بیندازد. جالب اینکه، شی جینپینگ، رهبر چین، در این اجلاس حضور نداشت.
با این حال، کشورهای بریکس همچنان میتوانند صفوف خود را محکم کنند. مهمترین – و در عین حال فنیترین – اقدام آنها آغاز ساخت «زیرساختهای مالی» برای دور زدن سیستمهای غربی است. این گروه قصد ندارد دلار را کنار بگذارد –، اما اعضای آن طعم طرد شدن را چشیدهاند: هند پس از بحران مالی ۲۰۰۸ از اعتبار محروم شد؛ بانکهای ایرانی از سال ۲۰۱۲ تحریم شدهاند. موفقیت این بلوک تنها به جاهطلبی بستگی ندارد، بلکه به توانایی آنها در هماهنگی میان منافع ملی گوناگون وابسته است.